بین نویس

هر چه را می بینی بنویس...

بین نویس

هر چه را می بینی بنویس...

بین نویس

برای یادآوری صحنه هایی در ذهن، که قبلن دیده ایم.

طبقه بندی موضوعی
  • ۱
  • ۰

ویپلش / Whiplash 2014

به نام خدا

این فیلم را به خاطر بازی فوق العاده ی «جی. کی. سیمونز» هم که شده یک بار ببینید!


درامری سال اولی تک و تنها در اتاقی که به کلاس می ماند، در حال تمرین است که ناگهان شخصی تاس به نام «فلچر» که بسیار از او حساب برده می شود وارد شده و به او دستور می دهد بنوازد. کارِ درامر را ارزیابی می کند و  بدون اینکه درامر متوجه شود، خارج می شود.



 درامر به سینما می رود و ظاهرا از دختری که در آن جا فروشنده است خوشش آمده. از حالات درامر می توان فهمید که وی تا کنون با دختری رابطه نداشته و بسیار مشتاق است که هر چه زودتر این کار را بکند.

 

·        رفتار هم گروهی های «اندرو» ی تازه وارد در هنرستان موسیقی «شیفر» با او خیلی خوب نیست و او در آن جا غریب است. در یکی از روزهای تمرینِ گروه، اندرو به عنوان جایگزین، توسط رهبر گروه ارزیابی می شود و از آن جایی که کارش به مذاق رهبر خوش نمی آید، همان درامر اصلی می نشیند. ناگهان فلچر وارد می شود و تک تک افراد این گروه را با حالتی تحقیرآمیز ارزیابی می کند و از بین همه ی آن ها اندرو را انتخاب می کند و به او می گوید که ساعت شش صبح فردا در اتاقی مشخص حاضر شود و دیر نکند.

·        اندرو فروشنده ی دکه ی سینما را که نام وی «نیکول» است به بیرون رفتن دعوت می کند و نیکول با شیطنت می پذیرد. اندرو احساس غرور می کند.

·        صبح فردا اندرو ساعت شش از خواب بیدار می شود و با عجله به سمت مدرسه می رود. به اتاق مد نظر می رسد و کسی را آنجا نمی یابد. آن قدر منتظر می ماند تا بچه های گروه فلچر یکی یکی وارد اتاق می شوند و راس ساعت نه، خودِ فلچر وارد می شود. اندرو را به گروه معرفی می کند. یکی از نوازنده های گروه ناهماهنگ می نوازد و فلچر از او می خواهد که خودش را معرفی کند. عقیده ی وی بر این است که کسی که ناهماهنگ می نوازد و خبر ندارد گناهش سنگین تر است. سرانجام یکی از افراد را به دلیل اینکه خودش خبر ندارد که عضو ناهماهنگ او هست یا نه از گروه اخراج می کند. وقت استراحت می رسد و بعد از استراحت نوبت «اندرو» ست که خود را نشان دهد. در تایم استراحت فلچر به اندرو قوتِ قلب می دهد و از خانواده ی او جویا می شود. اندرو با  پدرش زندگی می کند و مادرش در کودکی آنها را ترک کرده است. پدرش معلم است. فلچر برای او داستان «چارلی پارکر» و موفقیتش را تعریف می کند که چگونه سنجی را که «جونز» به طرف سر او پرتاپ کرده باعث موفقیتش شده است. نوبت «اندرو»ی 19 ساله ست که پشت درام بنشیند. اوایل کار او، از نظر فلچر رضایت بخش است تا آن جایی که او را با یکی از بزرگان موسیقی قیاس می کند. اما در ادامه چون ضرب آهنگ دلخواه فلچر را نمی نوازد فلچر آن چنان او را تحقیر می کند که اشک اندرو در می آید. حتی یک صندلی هم به طرف او پرت می کند.



·        اندرو تمریناتش را سخت تر انجام می دهد تا حدی تمرین می کند که دستان او زخم می شود. زخم دستانش، او را از ادامه ی تمرین باز نمی دارد و خون روی درام های او می ریزد.



·        «اندرو» و «نیکول» در یک پیتزا فروشی با یکدیگر قرار می گذارند. نیکول بیشتر درباره ی غربتش در مدرسه می گوید و اینکه چقدر احساس غریبی می کند (چون اهل آریزونا ست). اندرو احساس او را درک می کند و او را دلداری می دهد. نیکول احساس خوبی نسبت به این رابطه دارد و احساس غربتش تا حد زیادی کاسته شده.

·        روز مسابقات جازِ «اوربروک» است. اندرو در این مسابقات به عنوان جایگزین «تنر» درامر اصلی گروه فلچر (گروه «استودیو» از دبیرستان «شیفر») است. اجرای اولِ «تنر» به خوبی و خوشی تمام می شود. «تنر» دفترچه ی نوت ها را به اندرو می سپارد و همه برای استراحت صحنه را ترک می کنند. اندرو دفترچه ی نوت ها را روی یک صندلی می گذارد تا یک نوشابه بخرد که ناگهان دفترچه غیب می شود. تنر در حفظ کردن قطعه ها مشکل دارد و اندرو تمام قطعه ها را از حفظ است. این فرصتی می شود که اندرو خودش را نشان دهد. فلچر قطعه ی «ویپلش» را می خواهد که اندرو آن را کامل از حفظ است. قطعه ی ویپلش به خوبی نواخته می شود و هنرستان شیفر مقام اول را از آن خود می کند. از آن پس فلچر اندرو را به عنوان درامر اصلی، جایگزینِ تنر می کند.



·        در یکی از شبها سر میز شام که افرادی از فامیل نیز آنجا حضور دارند، اندرو با پسرهای فامیل بحثی پیرامون استعداد، موقعیت و رشته ی آن ها (که فوتبال است) و خودش می کند و بسیار خوب از پس جواب دادن به آن ها برمی آید اما در نهایت وقتی می بیند پدرش نیز طرف آن ها را می گیرد میز را ترک می کند.

·        شروع سکانس دقیقه ی 00:47:30 : فلچر درامرِ جدیدی را به گروه می آورد. «کانلی»؛ همان درامری که قبلا اندرو با او در یک گروه بود. یک تست از هر دو  به عمل می آورد، در ظاهر، اندرو بسیار زیباتر از کانلی اجرا می کند اما عقیده ی فلچر بر این است که کانلی در این تمرین  بهتر از اندرو عمل کرده است. اگر چه اندرو می  خواهد با صحبت و عصبانیت موقعیت خود را حفظ کند ولی فلچر می گوید: اگر این موقعیت را می خواهی باید به دستش بیاوری.



·        اندرو با نیکول قرار می گذارد و از او می خواهد که همین جا رابطه را تمام کنند. به نیکول می گوید که ممکن است در آینده تو از من بخواهی که برایت بیشتر وقت بگذارم و من به خاطر تمرینات سخت و زیادی که انجام می دهم این کار را نتوانم انجام دهم و تو ناراحت شوی. نیکول از این صحبت ها ناراحت می شود و آن جا را با عصبانیت ترک می کند. اندرو، تمریناتش را سخت تر و با عصبانیت بیشتری انجام می دهد.



·        فردای آن روز فلچر برای اعضای گروه، کاری را از ترومپت زنی به نام «شان کیسی» پخش می کند. فلچر می گوید این شخص 6 سال پیش به زور وارد شیفر شده بود و همه ی استادها به او می گفتند که این رشته برای تو مناسب نیست اما من پشتکاری را در او دیدم و او را به گروه استودیو آوردم. بعد از فارغ التحصیل شدن ترومپت زن سوم و بعد از یک سال ترومپت زن اول «لینکن سنتر» شد. و در پایان با ناراحتی و اشک در چشمانش حلقه زده می گوید که او بر اثر تصادف فوت کرده است.



·        بعد از تعریف این ماجرا کانلی کار خود را در گروه آغاز می کند. درست در لحظه ی شروع، فلچر از کار کانلی راضی نیست و از اندرو می خواهد که این کار را او اجرا کند. از اجرای اندرو نیز رضایت ندارد و از تنر می خواهد که جای او بنشیند. این کار برای تنر هم تکرار می شود و از اول بچه ها یکی یکی پشت درام می نشینند تا بالاخره ضربِ دلخواه فلچر را نواخته شود. فلچر از بقیه ی اعضای گروه می خواهد که بروند و استراحت کنند تا بالاخره یکی از درامرها بتوانند درست اجرا کنند. فلچر درامرها را به شدت خسته می کند و آن ها را تا ساعت دو ظهر بازی می دهد، تا جایی که خون از دستان اندرو به روی درام ها می ریزد و بالاخره فلچر کار اندرو را تایید می کند و به او می گوید که تو نقش را به دست آوردی. به دو درامر دیگر می گوید که خون ها را از روی درام ها پاک کنند. فلچر بقیه را برای ادامه ی کار فرا می خواند و کار تا تاریکی شب به طول می انجامد. در پایان فلچر از بچه ها می خواهد برای مسابقات «دَنلن» دو ساعت زودتر به مکان مسابقه که در شهری دیگر است برسند.



·        روز مسابقات «دنلن» اندرو سوار اتوبوس می شود و حتی در اتوبوس هم تمرین می کند. اتوبوس در بین راه خراب می شود. اندرو ماشینی کرایه می کند و به سرعت به سمت مکان مسابقه می رود. حضور غیاب انجام شده و اندرو هنوز نرسیده. اندرو با هر دردسری که هست خود را  به محل می رساند. شروع این سکانس 01:04:10 فلچر به اندرو می گوید که تو نقش را از دست دادی و کانلی نقش را اجرا خواهد کرد، چون تو حتی چوب درامت را هم نیاورده ای.

در این سکانس یک درگیری لفظی بین اندرو و فلچر شکل می گیرد که بسیار پرحرارت است و تا بحال کسی جرات نکرده با فلچر اینگونه سخن بگوید. اندرو هر طور شده، با داد و بیداد و ... نمی گذارد کانلی نقش را اجرا کند.

·        اندرو چوب هایش را در جایی که ماشین را کرایه کرده بود جا گذاشته بود. با سرعت خود را به آن جا می رساند و در راه برگشت موبایلش زنگ می خورد و می گویند چرا این قدر دیر کردی. اندرو به شدت عصبانی می شود و می گوید که دارد خودش را می رساند. گاز را پر می کند که ناگهان از سمت چپ کامیونی به شدت به او می خورد و ماشینش را درب و داغان می کند. اندرو به سختی و خونین و مالین از ماشین خارج می شود و با همان سر و وضع خونین خودش را به روی صحنه می رساند.



·        همه از دیدن وی تعجب می کنند. با هر زحمتی اندرو کارش را شروع می کند. اما به خاطر زخم دستانش نمی تواند چوب را نگه دارد و چوب می افتد. اجرای اندرو افتضاح است. فلچر اجرا را متوقف می کند و رو به اندرو می گوید که کارت تمام است. رو به جمع می ایستد و عذرخواهی می کند که ناگهان اندرو درام را شوت می کند و روی صحنه به سمت فلچر حمله ور می شود و تا می تواند او را می زند.



·        پدرِ اندرو به همراه وکیل، با اندرو صحبت می کنند و به او می گویند که از فلچر به خاطر آزار و اذیت روانی که به هنرجویان وارد می کند شکایت کند. «شان کیسی» نیز در اتاق خانه به خاطر همین آزار و اذیت ها خودش را دار زده بود. پدر و مادر «شان» می خواستند مطمئن شوند که دیگر برای کسی این اتفاق نمی افتد. اندرو از شیفر اخراج شده است. وکیل به وی اطمینان می دهد که این دادرسی عمومی نیست و فلچر چیزی از شکایت تو نمی فهمد. اندرو قبول می کند. اندرو تمام چیزهایی که باعث می شد درام زدن به یاد او بیاید را از جلوی چشمش دور کرد و به نوعی درام زدن را ترک کرد.

·        یکی از شب ها که اندرو در خیابان قدم می زد، اسم فلچر را روی یک تابلو به عنوان مهمان ویژه ی اجرای زنده ی جاز یک «بار» دید. داخل شد و دید که فلچر در حال نواختن پیانو است. پس از اتمام کار فلچر اندرو را صدا می کند . با او صحبت می کند. فلچر می گوید که مرا از «شیفر» اخراج کرده اند و نمی دانم چه کسی با خانواده ی «کیسی» برای شکایت از من همکاری کرده. درباره ی اخلاقش در شیفر به اندرو توضیح می دهد: "هر احمقی میتونه دستاش رو تکون بده و نوازنده‌ها رو توی ضرب نگه داره من اونجا بودم تا افراد رو به فراتر از سطح انتظاراتی که ازشون هست سوق بدم." فلچر داستان «چارلی پارکر» و جونز را دوباره برای اندرو تعریف می کند.

داستان از زبان فلچر:

«پارکر» جوون بود. خیلی خوب ساکسیفون میزد. میره توی یه جلسه، بداهه‌نوازی اجرا کنه و خراب میکنه.  «جونز» نزدیک بود بابت این خرابکاری، سرشو از تنش جدا کنه. پارکر، با خنده ی حضار از صحنه خارج شد.  اون شب با گریه خوابش می بره ولی صبح بعد، چیکار میکنه؟!  تمرین میکنه . مدام با یک هدف تمرین میکنه  که دیگه هرگز کسی بهش نخنده...  و یک سال بعد به «رینو» برمی گرده و روی صحنه میره  و بهترین تک‌نوازی که دنیا تابحال شنیده رو اجرا میکنه. پس تصور کن اگه جونز فقط میگفت: خب، عیبی نداره «چارلی» ،خوب بود، آفرین!  چارلی هم پیش خودش فکر میکرد "خب جهنم، کارم خوب بود"  داستان تموم میشد. تبدیل به Bird  نمیشد. این واسه من یک فاجعه تمام‌عیاره.  ولی حالا دیگه دنیا همین رو میخواد

 

فلچر: هیچ کلمه‌ای توی زبان زیان‌بارتر از «آفرین» نیست.

اندرو: ولی خط قرمزی هم هست؟  میدونی، شاید زیاده‌روی کنی...و چارلی پارکر بعدی رو  از اینکه یه زمانی

چارلی پارکر بشه مأیوس کنی؟ 

فلچر: نه رفیق، خط قرمزی نیست چون چارلی پارکر بعدی هرگز مأیوس نمیشه.

 

رهبری مراسم افتتاحیه ی فستیوال «جی وی سی» به فلچر سپرده شده و او از اندرو درخواست می کند که به عنوان درامر گروه با آن ها همراه شود چرا که درامر گروه کارش خوب نیست. به اندرو می گوید که همان آهنگ های گروه استودیو را قرار است اجرا کنیم؛ ویپلش، کاروان و ...  قرار می شود تا آخر هفته اندرو به این موضوع فکر کند.

 

·        اندرو پیشنهاد فلچر را می پذیرد و درام های خود را از کمد خارج می کند. در یک اقدام انتحاری با نیکول تماس می گیرد. از او دلجویی می کند و برای مراسم «جی وی سی» (که همه در آنجا جاز دوست هستند) از او دعوت می کند. نیکول به او می گوید که باید با دوست پسرش هماهنگ کند که آیا می تواند بیاید یا نه. اندرو با شنیدن این حرف جا می خورد اما می گوید هر دوتان بیایید. همدیگر را آن جا می بینیم.



·        روز موعود فرا می رسد. فلچر به اعضای گروه که اکثرا برای بار اول است که چنین مراسمی را تجربه می کنند، می گوید: اگر عالی اجرا کنید که نانتان در روغن است و ممکن است نوازنده ی لینکن سنتر شوید اما اگر گند بزنید بهتر است دنبال کار دیگری باشید چرا که این «جاز»دوست ها حافظه ی قویی دارند.


 

·        سکانس نفس گیر پایانی؛ زمان شروع 01:27:10

اندرو آرام آرام وارد صحنه می شود درحالی که صدای تشویق تماشاگران به تدریج بلند می شود (و تماشاگرِ فیلم، خود را جای اندرو احساس می کند). چهره ی اندرو پر از امید و شعف است و بسیار خوشحال است. نگاهی به تماشاگران می کند و دفترچه ی نت خود، که قطعه ی «ویپلش» را نشان می دهد، در مقابل خود راست و ریست می کند. ناگهان فلچر مقابل اندرو ظاهر می شود. اندرو مشتاقانه به وی نگاه می کند. فلچر می گوید: "فکر کردی من احمقم؟! می دونم کار تو بود." (اشاره به همکاری اندرو، با خانواده ی «شان کیسی» برای متهم کردن فلچر) اندرو به شدت جا می خورد و سعی می کند خود را کنترل کند. فلچر برای معرفی، پشت میکروفون می رود. رو به تماشاچیان، نوازندگان را از بهترین های دنیا معرفی می کند و اعلام می کند که برای شروع، آهنگ جدیدِ ساخته ی «تیم سامونیک» با نام Upswinging را اجرا می کنند. تهِ دلِ اندرو خالی می شود و به شدت جا می خورد. اندرو به بقیه نگاه می کند که ورق های نُتشان را عوض می کنند و تنها اوست که نت این قطعه را ندارد. فلچر نگاهی به اندرو می اندازد و رو به گروه، کار را با اعتماد به نفس و رضایت کامل (که در چهره اش موج می زند) شروع می کند.



 اندرو دست پاچه شده و نمی داند چه کند. سعی می کند که مناسب با حال و هوای قطعه چیزی بنوازد اما موفق نیست و تک تک اعضای گروه ضمن اظهار تعجب، به وی می توپند که چه غلطی داری می کنی. فلچر کنجکاوانه به اندرو می نگرد که می خواهد چه کند.



 اندرو هرچه تلاش می کند نمی تواند کاری از پیش ببرد.



 فلچر اجرا را متوقف می کند. تماشاچیان، مات و مبهوت، بعد از چند ثانیه شروع به تشویق سردی می کنند. فلچر مقابل اندرو قرار می گیرد و به او می گوید: "فکر کنم که استعدادش رو نداری..." اندرو نگاهی به خروجی صحنه و تماشاچیان کرده و با نا امیدی و عصبانیت از جای بلند می شود صحنه را ترک می کند.



 در راهروی خروجی پدر اندرو که دوان دوان خود را برای تسکینِ فرزندش رسانده، اندرو را در آغوش می گیرد و او را می بوسد و به می گوید: بریم خونه! اندرو لحظه ای می اندیشد و به ناگاه تصمیمش عوض می شود و به صحنه باز می گردد. پدرش به او می گوید چه کار داری می کنی؟!



 اندرو پشتِ درام ها می نشیند و فلچر که پشت میکروفون است با دیدن وی تعجب می کند. فلچر رو به تماشچیان قصد معرفی آهنگِ بعدی را دارد که ناگهان اندرو بدون اعتنا به فلچر و کُلِ گروه شروع به نواختن می کند. اندرو به گروه علامت می دهد که آهنگِ «کاروان» را اجرا کنند.



 فلچر برای حفظ ظاهر و جلوگیری از آبروریزی با گروه همراه می شود. فلچر مقابل اندرو می ایستد و می گوید: "چشماتو از حدقه در میارم دهن سرویس". در این لحظه اندرو با کوبیدن بر روی یکی از سنج ها، سنج را به صورت فلچر می کوبد. آهنگ به پایان می رسد و فلچر دستور قطع آهنگ را می دهد. اما در کمال ناباوری اندرو به نواختن ادامه می دهد و با تکنوازیش صحنه را به آتش می کشد. فلچر می گوید: چه کار داری میکنی ؟ اندرو می گوید: به موقعش  به تو علامت می دهم و همچنان به نواختن ادامه می دهد. در یکی از قسمت ها، یکی از سنجها در اثر ضربات اندرو می افتد و فلچر با رضایتِ کامل از کارِ اندرو، سنج را برای او صاف می کند.



 چهره ی فلچر می گوید که «پارکر» ِبعدی پیدا شده و از این موضوع بسیار خوشحال است. فلچر در لحظات حساس  اندرو را رهبری می کند.



 حرارت نواختن اندرو بسیار بالا است و قطرات خون و عرق است که روی درام ها و سنجها می ریزد. فلچر کُتش را در می آورد و با علامت دادن به گروه، آن ها را آماده ی یک اجرای شگفت انگیز می کند.



 اندرو نواختن را متوقف می کند. فلچر به او نگاه می کند و لبخندی از رضایت به اندرو می زند و اندرو نیز با خوشحالی جواب لبخند او را می دهد. لبخند فلچر محو می شود و با علامت فلچر، گروه با حرارت بیش تری، کار را از سر می گیرند.


 

موسیقی گروه با موسیقی تیتراژ پایانی ادامه پیدا می کند و این طور القا می شود که این پایان راه نیست و هدف همچنان ادامه دارد.


پایان

 

با تشکر از زیرنویسِ پدرام pedi-bi.blogfa.com

 

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی